دختر توی آینه

ابر وباد ودریا گفتن حس عاشقی همینه ...

دختر توی آینه

ابر وباد ودریا گفتن حس عاشقی همینه ...

...

 

به اندازه ی تموم دنیا غر دارم که بزنم !! چشمام داره بسته میشه از زور خواب ! دیشب 4 ساعت خوابیدم تا الان …گوشم به شدت درد میکنه … معده ام میسوزه … پشتم و دستمم دارن میمیرن ! کلا آدم نابودیم الان…هرچی فکر میکنم نمیفهمم که چرا نمیرسم بازم به برنامه ی این آزمون … مثه خر خوندم دو هفتس بازم کلی کم آوردم … !! یه سری که دور دوم بوده هی گفتم حالا بذار اون یکیو بخونم اینو که خوندم وقت هست دوباره میخونم هی کم آوردم ! برنامه مینویسم 12 ساعت … 8 -9 ساعت بیشتر نمیتونم بخونم … کشش ندارم دیگه بعدش ! یعنی گند زدمااااااااااااا …. ای تو روحتون با این کنکورتون … ای تف توی ان مملکت ویران شده بیاد ! ای خراب بشه همش با هم !!! ایران ایران ایران …

چیه ؟ چی کار کردی انقدر گفتی ایران … چی شد ؟ حالم به هم میخوره از دونه دونه آدمایی که دارن اینجا رو این خاک عزیزشون راس راس قدم بر میدارنو ککشونم نمیگزه که چه جوری داره بهشون ظلم میشه … حالم از خودمم به هم میخوره ! حالم از اوناییم که رفتن اونور آب و نشستن هی ور ور میکنن هم به هم میخوره !!! حالم به هم میخوره وقتی میگن برنج گرون شده گرون ترم میشه …اونوقت همه میرن میخرن میخرن پر میکنن خونشونو . انبارشونو که یوقت نمیرن از بی برنجی … که اون شکم گندشونو پر کنن و پر کنن تا یه روزی بترکن ایشالله !!!! حالم به هم میخوره وقتی نشستم توی ماشینو میبنم که دور تا دور  میدون ونک سه تا بنز گشت ارشاد با اون ماشینای آدم پر کنشون واستادن با چماقشون بالا سر مردم !!! حالم به هم میخوره وقتی میشنوم  پارک نشاط (بوستان مادر)  زنونه شده !!!! حالا چرا این غرا رو زدم ؟؟!  آخه حالم داره به هم میخوره !!!!

 با خودم فکر میکنم تو بچه ی همون بابایی یا بابابزرگی که جونشو گذاشت کف دستش و رفت جنگید شهید شد ... مفقود شد ... جانباز شد تا  تو تا من تا هر خر دیگه ای بتونه راس راس راه بره و بگه اینجا وطن منه ؟ تا اینکه وطنت نشه آشغال دونی تا خودت بمونی ... دارم فکر میکنم من بچه ی همون بابام که پاشد جمع کرد اومد ایران بعد 15 سال اومد که بگه منم هستم منم اومدم به وطنم کمک کنم ! بعد حالا من همش میگم میرم میرم کلاهمم بیفته بر نمیگردم !!! دارم فکر میکنم به اینکه تو بچه ی همون باباییکه هنوز آثار اون هشت سال دفاع مقدس لعنتیو به دوشش میکشه هر روز دوشش سنگین و سنگین تر میشه و کمرش زیر این بار خم تر و خم تر تا بشکنه اما تا یه سال پیش که بچه تر بودی حتی خبر نداشتی هفته ای چند بار میره بیمارستان و همش میگه ماموریتم !!! و اون بابا هنوز باید خونه به دوش باشه و بترسه از اینکه بره پیش صاحب خونه اش تا اون بگه این سال چقدر باید بکشه روی کرایه ی خونه اش ... این جا توی این وطن عزیز تو تنها چیزی که بی ارزشه جون آدمیزاده ... جون من ... جون تو ... جون میلیون ها آدم دیگه ... اما چه فرقی میکنه .. آقایون راحت زندگی کنن ... ویلاها و برجای شمال و جنوبشونو بسازن !

ما هم اینجا یه سقفی داریم به وسعت آسمون ... یه خدایی که اون بالا همیشه مواظبمونه ... خدایی که خدای خودمونه و به هیچکسیم نیمدیمش ... مام دین و ایمون داریم اگه حجاب نداریم ... غیرت داریم اگه شجاعت نداریم ... اما فک میکنم بدجوری احمقیم !!! نیستیم ؟؟؟ چرا هستیم ...

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نوپا چهارشنبه 1 خرداد 1387 ساعت 03:59 ب.ظ http://www.taheri.blogsky.com

با سلام
مطالب شما را با اجازه خواندم ممنون می شوم درباره شعر هایم که در زیر باران غریبی خیس شده ام بدانم.

( به نام خدا )
جز دیدنت برایم , کاری دیگر نمونده
رو طاقچه’ اتاقم
عکسای تو ردیفند
جز دیدنت برایم
کاری دیگر نمونده

از دوری من و تو
ترانه ها سرودم
برای با تو بودن
نائی دیگر نمونده

از نقشه’ زندگی
روز و شبم اسیری
با یادت این نوشته
خطی دیگر نمونده

از بلبلان عاشق
بس نکته ها شنیدم
میخانه های عشقم
جامی دیگر نمونده

از پیک ناز عاشق
گلواژه ها رسیده
آخر تو با من هستی
حالی دیگر نمونده

تو از من این نوشتی
از خاطرات زیبا
بیا با لحظه هام باش
وقتی دیگر نمونده


هر گوشه’ اتاقا
با ذوق تو ردیفند
از لابلای خنده
دردی دیگر نمونده

از قطره های بارون
من زندگی گرفتم
از قطره قطره اشکم
آبی دیگر نمونده

تو آسمون قلبم
پرنده ها زیادند
با کوچ هر پرنده
بالی دیگر نمونده

حالا که وقت خنده
از آسمون رسیده
بیا با لحظه هام باش
راهی دیگر نمونده

با صورت چو ماهت
زیبایی ها پریدند
لو’ لو’ ی آسمونیت
خالی دیگر نمونده
***
(نوپا)

سلام
به نوبه ی خودش شعر قشنگیه ..
من شرمندم خودم رو در حدی نمیدونم که بخوام نظر خاصی بدم :)

پویان پنج‌شنبه 2 خرداد 1387 ساعت 01:05 ب.ظ

سلام.خوبی؟
وبلاگه جدیدت قشنگتره.چقدر درس میخونی تو !
من هیچوقت سه روز ۸ ساعت درس نخوندم.
هیچوقت نمیشه به برنامه آزمون رسید.در مورد عشق هم ؟
من یه موقع همچین احساسی داشتم اما راستش اشتباه بود.
آدم هیچوقت حرف بقیه رو گوش نمیده.هیچکس عاشق نشده مثل اون!
اما من بعد از یه مدت زندگی خودمو کردم اما واقعا بعدا دیدم که چقدر آدمای دوست داشتنیه دیگه وجود دارن!
میدونم هیچوقت این حرفا رو باور نمیکنی!منم باور نمیکردم اما همیشه باید که وجود داشته باشه که آدم دوسش داشته باشه.شاید چون اینطوری بهتره!
میدونم هیچوقت جواب پیغام نمیدی اما به هر حال نوشتم دیگه!
در مورد حجاب و ایرانو اینا هم از اینجا باید رفت.چه فایده موندن با کسایی که نمیفهمن...
چیزای خوب همیشه در جاهای دیگه وجود داره حداقل برای امیدواری خوبه...
راستی اینا رو هم برای مخ زنی ننوشتم!اینطوری بگم بهتره!

سلام
مرسی خوبم :)
آره میبینی خیلیه ... دارم میمیرم ... بابا خیلی کمه خب ... مخصئصا ئاسه این یه ماهه آ]ر باید بترکونم دیگه !!!‌
کی گفته من هیچ وقت جواب پیغام نمیدم ... ؟؟
همه ی آدما عاشق میشن .. همشونم ک میکنن فقط خودشون اینطوری شدن ... اما یه سری پای عشقشون میمونن و یه سری خسته میشن و میرن پی زندگیشون ... من ترجیح میدم از سری اول باشم ... اینجوری بیشتر راضیم :)
میدونم واسه مخ زنی نبوده ... از مدل نوشتن هر کسی معلوم میشه که چی داره میگه :))
ممنونم از توجهت به وبلاگام :)

م س ا ف ر جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 01:26 ق.ظ http://sheva.blogsky.com/

موافقم که هیچ جا مثه ایران جون آدما بی ارزش نیس.
یه چیزی هم بگم.اینکه هر وقت غر میزنی،نوشته هات قشنگتر میشن.یا حداقل اینکه من نوشته های غرغرانه ات رو دوس دارم.

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد