نمیخوام...

نمیتونم بنویسم !

حوصله ی ثبت کردن خاطرات رو ندارم !

دلم نمیخواد از دلتنگیای همیشگیم بگم !

نمیخوام از کسی گلایه کنم حتی خودم !!!

 

پی نوشت : شنیدی میگن :‌ هر کسی از ظن خود شد یار من /از درون من نجست اسرار من  .

حکایت منه ... با این همه کامنتی که هر کی و هیچکی نمیدونه من چی میگم!!‌حتما من بد میگم که فهمیده نمیشه ...هوم؟ نمیدونم والا چی بگم ...