تحمل میکنم بی تو به هر سختی ... به شرطی که بدونم شادو خوشبختی

دوباره دلشوره .. دوباره استرس .. دوباره گریه .. دوباره کم خوابی .. سیگار ..چایی تلخ .. لبخندای الکی ... چشمای پف کرده ی بی روح ... صورت بدون ارایش مریض ... دوباره دلتنگی .. یاداوری ..غم .. ناراحتی برای از دست رفتن ها ... خوشحالی ...نا امیدی ... امید .. انتظار ... خدایا چرا من ناامید نمیشم ؟ چی هست که منو میکشونه ؟ دارم کجا میرم خدا ؟ چرا نمیدونم ؟ چرا آروم نمیشم ؟چرا دوباره وقتی میخوام سرم و بذارم رو بالش باید به این فکر کنم که کاش فردا از خواب بیدار نشم ؟ آخر این قصه کجاس ؟ راهه یا بیراهه ؟ خوبه یا بد ؟ تلخ یا شیرین ؟ فکر میکنم دارم دیوونه میشم .. شاید هم خیلی وقته که شدم ... خدایا کمکم کن ..میدونی اگه نباشی ..اگه دستتو برداری از پشتم ، میخورم زمین ... کمکم کن ... نذار تو زندگی کم بیارم ... نذار این دلتنگی منو از پا در بیاره ... دیگه نمیتونم ... نمیکشم ... این دلتنگی که تا آخر عمر با من هست پس بذار اروم همون گوشه ی قلبم بمونه ... آروم و سرد ... چی بگم ..