دختر توی آینه

ابر وباد ودریا گفتن حس عاشقی همینه ...

دختر توی آینه

ابر وباد ودریا گفتن حس عاشقی همینه ...

عشق ... زندگی ... فال ...

به فال قهوه اعتقاد دارین ؟ من یکمی دارم ! اما به نشونه ها خیلی  اعتقاد دارم ... وقتی یه چیزی یه جایی گم میکنی بعضی وقتا میتونی واسه چند ثانیه هم که شده اونو ته فنجون قهوه ات پیدا کنی ! شاید خیلی بد نباشه که امیدی بهت بده . حتی یه امید واهی ! اما بعضی وقتا انرژی میگیری از چیزی که میبینی ! و این خودش میتونه آغاز یه راه باشه !
امسال سعی کردم اولویت بندی های زندگیم رو تغییر بدم ! یه جورایی یه جاهایی خیلی موفق شدم ! بعضی وقتا هم کم آوردم ! امسال خیلی با خودم جنگیدم ! خیلی از کارهام رو حذف کردم ! سعی کردم آدم باشم ... سعی کردم خوب درس بخونم ! خیلی جاها موفق شدم و خیلی جاهام کم آوردم ! حالا قراره یه سری امتحان مزخرف پس بدم ! که سعی میکنم زیاد ناراحتشون نباشم ! (اما هستم ! بدجورم هستم) کلا من آدم قانعی نیستم  واین باعث میشه فکر کنم که بیشتر از این هم میتونستم و نکردم ! گرچه این تنها فکر نیست ! واقعیته ! مثلا همین درس خوندنم ! درسته شاید 5  6 برابر پارسال ددرس خوندم ! اما کافی نبوده ! یعنی از خودم توقع بیش از این داشتم !
یه موضوعی خیلی برام جالبه : اینکه هر چی پسر دور و برم میبینم اول از همه اولویت رو به درس و کارشون یا هر کدوم که بهش مشغول هستن میدن ! اولویت دوم زندگیشون خانوادشونه ... و سر آخر سر اگر وقتی هم موند منت بر سر کسی که دوستش دارن میذارن و یه زمانی  رو هم واسه اون در نظر میگیرن !( شکایتی ندارم ... حتی به نظرم خوبم هست !) یعنی وقتی میگم جالبه واقعا برام مساله ی قابل توجهیه ! من هم سعی کردم امسال اینجوری باشم ... اینجوری سعی کردم از صدماتی که ممکنه بهم وارد بشه کم کنم ! حداقل این یک سال رو ! خیلی ناراحت میشم اگر جوابی رو که میخوام در حد معمول حد اقل نگیرم ! فک نمیکنم خیلی زیاد باشه چیزی که میخوام ! اما خب با مشکلات این سال های اخیر باز هم به خودم حق میدم حتی اگر نشه ! منظورم از حق دادن این نیست که من اشتباهی نکردم ! (در صورتی که شاید واقعا ریشه ای که به قضیه نگاه کنیم اشتباهی نکرده باشم ...! یعنی واقعا فکر نمیکنم دوس داشتن کسی اشتباهی باشه که از من سر زده ! و تمام مشکلات !) حالا که اینجوری شد یه تعریفی از دوست داشتن بگم یا شاید بهتره بگم عاشق شدن :
وقتی تو چشمای یه نفر برای اولین بار نگاه میکنی و احساس میکنی دلت لرزید دلیل بر این نمیشه که 100%  عاشق شده باشی ! اما وقتی توی چشماش نگاه کردیو تونستی تا عمق وجودش بری معلومه که عاشقی ... وقتی نگاه خسته اش رو که پر از غم روزگاره خوندی و بعد یهو دلت ریخت معلوم میشه که عاشقی ... وقتی بعد از چند سال که دیگه حتی نمیدونی داره بهش چی میگذره و چی کار میکنه یهو انگار یکی بهت میگه گوشیتو بردار و بهش زنگ بزن الان گوشیش روشنه ! و تو  این کارو میکنی و به جای این که این دفعه اون صدای (     )  از توی گوشی فریاد بکشه دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد بعد از چند تا بوق ازاد گوشیشو برداره و با صدای گرم و مردونش بگه بله و تو اینور فکر کنی که داری سنگ کپ میکنی و نتونی چیزی بگی و اون چند بار تکرار کنه و تو گوشی رو قطع کنی  و شاد و سرمست شی از اینکه اون اومده پیش خانوادش و دوستاش و مطمئنا داره خوش میگذرونه و تو خوشحال شی و براش دعا کنی که حسابی بهش خوش بگذره ...  و بعد تازه به این فکر کنی که خدایا من از کجا فهمیدم ؟!!! و خودت هم نتونی جوابی براش پیدا کنی ...عشق یعنی اینکه دیگه کسی نتونه جای خالیه اونو برات پر کنه ... توی عشق دوباره ای وجود  نداره ... همش یه باره ... همه چیز یه بار پیش میاد و هیچ تجربه ای در کار نیست ... فقط یه چیزی میمونه ... اینکه از دستش ندی ! اینکه بسازیش ... با یه نفر با همونی که عشقت بوده میتونی دوباره بسازیش ... اگر میگم عشق دوباره نداره منظورم اینه که آدم توی زندگیش فقط یه بار عاشق میشه اما میشه دوباره و دوباره عشقشو با عشق اولش شروع کنه ...
دلم میخواد بازم بگم اما به ساعت که نگاه میکنم میبینم خیلی دیر شده ! و مجبورم برم ... این تنها نظر من بود درباره ی عشق ... هر کسی میتونه تائیدش کنه یا ردش کنه !
نظرات 14 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 02:33 ق.ظ http://yek-rishe-do-zamin.blogsky.com/

اگر منظورت از عشق ٬ همش اینه باید بگم این عشق فقط یک عشق دخترونست که توی لحظه داری باهاش زندگی و از اون لذت می بری
بزار واست روشن تر بگم که عشق تعریفی واسش گفته نشده و همه چه بهتر که مثل خودت نظرشون رو بگن و البته یه جایی در پایان نوشته هاشون واسه ادامه دادن بگزارند .
دختر خوب منم نظرم رو میگم .
عشق دقیقا لحظه ای آتشین و زیبا میشه که معشوق بره و جدا بشه.
اگر که پیوندی حتی در کوچیکترین شکل ممکن ایجاد بشه حالت تکرار و عادی شدن پیدا می کنه و این تکرار مکررات یعنی همون زندگی .
پایانی هم که در عشق میشه دنبالش گشت جاییه که اونقدر عاشق در پی معشوق میدوه که یا میمیره یا از فرط خستگی دست از تمایل میکشه . کلا کلمه و واژه عشق رو از گیاه عشقه گرفتند که اونقدر به دور درختی که در کنارش رویش پیدا کرده می پیچه که جایی برای نفس کشیدن نمی گزاره و درخت رو خشک میکنه .
نمی دونم چرا اینقدر واست نوشتم شاید واسه این بود که بدونی به عشق در حد چند جمله نمیشه نگاه کرد و تنها خود رو در اغوش معشوق دیدن . و لحظات شادی رو با اون داشته داشتن.به وبلاگ من سر بزنی خوشم میاد!!!

نه دوستم همش این نیست ‌! قبول دارم حرفات رو ... منم از همش صحبت نکردم !‌ قبول دارم که عشق تعریفی نداره واسه همین هر کدو میتونیم نظرمون رو بگیم در موردش ...
در مورد گیاه عشقه هم خوندم خیلی جالبه ...
ممنونم که نوشتی :)

دوست یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 09:35 ق.ظ http://nazaratemardomi.com

"جاء الحق و زهق الباطل"

سختی زمستان زندگی، بهار خود را در ÷یش دارد...

"قیام وحدت"

تحت راهبری یگانه نجات دهنده آدمیان "آقا پروفسور ابراهیم میرزایی"

هدف در این است که با دست آدم، باطل منهدم و "حق و عدالت" برقرار گردد.

"یدالله فوق ایدیهم"

وب سایت نظرات مردمی سازمان"علم حق و عدالت":
www.nazaratemardomi.com

سایتی برای گذر از فیلتر:

www.unblock-site.com

هومن یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 01:10 ب.ظ http://www.hoomy.persianblog.ir

سلام..همشه آدم می تونه بهتر باشه...ولی به عقیده منم فکر نکنم تو کم کاری کردی...امسال از همه نظر فکر کنم خیلی سعی کردی.
در مورد پسرام واقعا تا حالا همچین چیزی رو حس نکردم!!!
دوست داشتن جرم نیست...با تعریف عاشقیتم تقریبا موافقم..در مورد اون تلفنم به نظرم یه نشونست..نشونه ای که امیدوارم درکش کنی.
ولی با این مخالفم که آدم فقط یه بار عاشق می شه..قبول دارم اکثرا همین طوره ولی امکانش هست که ۲ بار عاشق بشه.
آیدا یه کم دیگه صبر داشته باش...
این جملم یادت نره

سلام ...
چرا کم کاری که کردم خیلی جاها ... اما شاید هنوز نمیتونستم ...
در مورد پسرا ( نه همشون) من دیدم که اینطورین ! خیلیاشون ...
نه دوس داشتنم جرم نیست ... اما بعضی وقتا احساس میکنی گناهی رو مرتکب شدی و حالا داری جواب پس میدی برای چیزی که بهش نمیرسی !!!
از این نشونه ها مثل تلفن یا چزهای دیگه زیاد دارم ! اما اونی که باید باور کنه ...!!‌ من درکش میکنم :)
توی طالع بینیه پسر مرداد خوندم که میتونه هزار بار توی زندگیش عاشق بشه ! ( ولی من دختر مردادم :))‌‌‌ درسته بعضی وقتا فکر میکنم در خلقتم اشتباه شده !! ) (چشمک)
نه امکانش نیست ! ممکنه بشه یکی دیگه رو دوست داشت باهاش ساخت و خراب نکرد ! اما نمیشه عاشقش بود ! عشق فقط یک باره ... اگر آدم عاشق شد و نرسید و خواست زندگیه جدیدی رو شروع کنه باید اون تیکه از قلبشو بنداز دور ! نباید با اون وارد زندگیه جدیدش بشه ... من نمیتونم ... شاید خیلیا بتونن ! شاید هم خیلیا نتونن اما زندگیشونو شروع کنن !‌
صبر ... چشم ... کاش زود تر یاد میگرفتم که صبر داشته باشم ... اینجوری خیلی چیزامو از دست نداده بودم :)
چشم باز هم صبر میکنم ... تا آخر زندگیمم لازم باشه صبر میکنم :)‌

سعید یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 09:25 ب.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام ...

به فال قهوه شدیدا اعتقاد دارم! البته اگه اینکارش باشه و درست تفسیر کنه ...

تعبیر جالبی از عشق بود ... در کل اینقدر معانی وسیعی رو تو خودش جا داده که فکر نکنم یه کتاب هم در موردش کافی باشه.

توی نظرات چشمم افتاد به نظر محمد. بنظرم اگه عشق لحظه ی جدایی از معشوق باشه خیلی دردناکه! به معنی اعلاش عاشقی نکردم ولی همون عشق دست و پا شکسته ای که داشتم زمان جدایی زمان وحشتناکی بود که دیگه حاضر نیستم اتفاق بیوفته! یکبار تو زندگی از زور ناراحتی و استیصال خودم رو به طرز وحشتناکی زدم و اون لحظه جدایی بود ...

بگذریم ...
تو این هفته به قول ادبا به سوپ جوجه برای روحت احتیاج داری! ایشالا که امسال موفقی ...

نهال دوشنبه 3 تیر 1387 ساعت 06:08 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com/

سلام آیدا

من به فال قهوه اعتقاد دارم اما نمیدونم چرا هیچ وقت نمیگیرم !

راستش منم خیلی از اوقات فکر میکنم که چقدر میتونستم بهتر باشم اما نشدم ...اما همین که تونستم به تنبلی هام !غلبه کنم خیلی خوشحال میشدم ....
همیشه تلاش کردن خوبه ...درس خوندن هم ....

این عشق لعنتی اینقدر معنی داره که آدم میمونه کدوم درسته و کدوم غلط اما هر کسی یه مدل میبینه ...فکر کنم نمیشه نظر یه نفرو رد کرد در مورد عشق ..اما شاید بشه یه چیزایی بهش اضافه یا کم کرد ...

آره عزیزم هر کسی یه جور میبینه ...

امیر(علیرضا!) دوشنبه 3 تیر 1387 ساعت 08:04 ب.ظ

سلام! خوبی؟

اوهوم! نطرت درسته! ولی خب! همیشه درست نیست! و اگه باشه، یعنی باید (مثل الان من) فقط به مجردی فکر کنی!

خیلی ایده آله که آدم فقط یک عشق توی زندگیش داشته باشه و به قول خودت اصلا چیز بدی نیست و شاید طبیعیش هم همین باشه! ولی وقتی بفهمی اونی که دوسش داری مال یکی دیگه ست! اگه بفهمی اونیکه میخواییش قلبش شدیدا پیش یکی دیگه ست و تو دام عشق یکی دیگه افتاده! اونم در صورتی که مدتها خو کرده باشی باهاش! و همه اینها یهو به سرت هوار بشن! بعد از اینکه به خودش گفتی! چیکار میکنی؟

من همه موارد بالا(در مورد یه نفر) سرم اومد! یعنی وقتی به طرف گفتم، متوجه شدم قبلا با یکی دیگه در حد عاشقی دوست بوده و اثراتش هنوز هست! و الان هم دلش شدیدا گرفتاره پیش کس دیگه ای! .. و تو این وسط حیران میمونی که باید چیکار کنی! میشه بازم اینجا به نظریه ی تک عشقی عمل کرد؟ میشه گفت خب! پس نشد! دیگه عشق و عاشقی تعطیل!؟

فکر نکنی من چنین نظری رو عملی نکردم! کردم! و الان به نظرم مجردی بهتر از کوچیک کردن خودته یش دخترهایی که چیزی از احساس نمیفهمن! بهم میگفت درکت میکنم! ولی اصلا بازم حالیش نبود من چی میگیم! چقدر برای راحتیش و راحتی فکرش کاری به کارش ندارم در حالی که درونم خبر دیگه ای بود! واسه من یه چوب خشک بود! یه تیکه سنگ! عین مجسمه!

من متولد فروردین بودم و زاده آتیش! قویترینش! و اون هم مهری بود و زاده باد! و اون هم قویترینش! و هردو هم مکمل هم! من یکجورهایی گرفتار این قرارداد طبیعی هم شدم....

حالا متوجه شدم که دخترها چیزی از احساس و این حرفها متوجه نیستند! هر چقدر هم که شعر بنویسن! قطعه ادبی بنویسن! توانایی این رو که بخوان یکم محبت به کسی غیر از معشوقه شون نشون بدن رو ندارن! یه موجودی که اگه یه پسر براش پیدا بشه باید فاتحه احساسش رو خوند! به من میگفت من واسه هیچ کدوم اون قبلی ها امیدی به آینده ندارم و میخواست خودشو آزاد نشون بده! ولی خشکی رفتارش مانع از این بود که بخوام به ادامه اون رابطه مسخره فکر کنم.

آره موافقم! بخصوص در مورد دخترها! چون دخترها توی عشق یکبار مصرف هستند! اگر عاشق شدن، دیگه باید احساسشون رو نسبت به بقیه مرده و خاک شده دونست. پس همون بهتر که یه بار عاشق بشن!! چون دیگه برای عاشقی نوبت دوم به درد نمیخورن. به نتیجه خوبی رسیدی. و البته منم به یه نتیجه که رسیدم اینه که کسی که گفته زن و مرد مکمل همدیگه ان اشتباه گفته! وقتی آدم میتونه بدون کوچیک کردن و سنگ رو یخ کردن خودش، آزاد و رها و مجرد و بدون دردسر هزینه اهل و عیال، زندگیش رو بکنه چه لزومی داره وقتش رو برای جلب نظر مجسمه ای به اسم دختر تلف کنه! دخترهایی که گویی از اول زندگیشون همیشه یه عشق اول داشتن!! جالبه!!

راستی مهم نیست که این کامنت رو تایید کنی یا نه! محض اطلاعت میگم.

و مثل الان من !
حالا اگه بدونی کسی یکی رو قبلا دوس داشته خیلی زیاد و اما بنا به دلایلی به جایی نرسیدن و همو ترک کردن اما اون انقدر عاشق و به هم ریختس که حتی خودتم نمیتونی درکش کنی (تویی که ادعات میشده میشده کلی میفهمیش !) بعد یهو عاشقش بشی !!! چی کار میکنی ؟؟؟
من با تمام بچگی ای که میتونستم به خرج بدم بهش گفتم !!! اونم خواست آروم آروم کنار بکشه !!!! گفت من نمیفهمم ... گفت نمیتونه .. گفت من حیفم ! ( من دیگه اون چیزی رو که نباید از دست داده بودم ! ) گفت نمیتونیم ! من اما دیوانه وار دوسش داشتم ! نمیفهمید ... فکر میکرد دروغ میگم ... باور نمیکرد ! هنوز هم باور نمیکنه !‌ ( نمیگم اینجا مقصر کیه ... اما هر خری باید اینو بفهمه که توی اون شرایط حرفی نزنه ! اما من زدم !!!

من نخواستم ! نتونستم و شاید هنوز هم نمیخوام که کس دیگه ای رو توی زندگیم راه بدم ... به دلایل خیلی زیادی که شاید یه روزی همشونو گفتم !‌ من نمیدونم هر دختر دیگه ای چی کار میکنه ! اما من قبول نکردم اون دوستی ایه همراه ا دوست داشتنو از کسی ... تا رسیدم اول از گذشتم گفتم ... واسه همه گفتم ! همه میدونن ... انقدر جراتشو دارم که به همه بگم .. تا حالا مخفی کاری نکردم ! خیلیا اینجا رو میخونن ... خیلیام فهمیدن ! برام مهم نیست کی بدونه یا ندونه ...
اما من نبودم مثل کسایی که نگفتن و باعث شدن خیلیا ی دیگه هم این وسط بسوزن ... من گفتم و باز هم میگم ... واسه همینم میشه که ...

آره اگر حرفی از تائید نشدن کامنتی نباشه من تاییدش میکنم :)

م س ا ف ر سه‌شنبه 4 تیر 1387 ساعت 01:51 ق.ظ http://sheva.blogsky.com/

عشق دوباره نداره.هفته ی پیش یکی اومده بود تلویزیون و حرف جالبی زد.گفت:قلب آدم که طویله نیست هی توش رفت و آمد باشه.آدم فقط یه بار عاشق میشه.
عشق تکرار نداره و اگه تکرار شد دو حالته.یا اولی عشق نبوده و یا دومی عشق نیست.
هنوز هم خودم به نتیجه کلی نرسیدم که عشق تکرارشدنیه یا نه اما نوستالژی عشق اول یه چیز دیگه ست.هر چند به قول شاعر:همیشه عشق اول بهترین نیست
این دو سه روز هم میگذره و بعدش منتظر ترکوندنت هستیم.
راستی.یه اتهامی هم به پسرها زده بودی که به نظرم الان اینطور نیس.الان خیلی از دخترا هم اینجور رفتارها رو از خودشون بروز میدن.واسه همینه که تجربه ی یه عشق واقعی دوطرفه خیلی سخت شده.

یا اولی عشق نبودهیا دومی عشق نیست ... خیلی موافقم ... خوب حرف دلمو گفتی ..
چرا همیشه عشق اول بهترینه ... با تمام سختیاش ..بهترینه ..البته اگر عشق باشه ...
اتهام نزدم ... خیلی دیدم ... کسی که من دوسش داشتم اینجوری نبود ... در مورد خیلیای دیگه حرف میزنن ! دخترام شاید هستن ندیدم اما ! آره سخت شده !
کامنتاتو خیلی دوست دارم ... انگار قشنگ اون چیزیو که من میخوام و میگم میگیری از حرفام :)

علیرضا سه‌شنبه 4 تیر 1387 ساعت 05:22 ق.ظ

نه! گفتن بد نیست همیشه! اصلا منم بدم میاد از پنهانکاری و بخاطر همین برعکس بقیه که اول با اسم ابجی و داداشی و ... خودشونو به دخترها نزدیک میکنن بخصوص توی محیط نت! خودم از اول بهش گفتم. یه فرقی که با جریان شما داشت این بود که این جریان توی یه فوروم اینترنتی(همونی که آدرسش رو بهت میدادم) اتفاق افتاد. خوبه بدونی من حتی ندیدمش! ولی بخاطر تجربه چند ساله ای که از این سایتها دارم خیلی خوب شناختمش! از نوشته هاش! از رفتارش! چون ظاهر در مقابل اخلاق واسم مهم نیست! همیشه صادق بودم باهاش! یه مدت به عنوان یه همراه و دوست معمولی فعالیت میکردیم و بلاخره بهش گفتم که چه حسی دارم! ولی.....! گفت دل من اشغال شده ست و در عین احترامی که قائلم هیچی نمیتونم بدم! رفتار کسی رو بازی کرد که اصلا اهل این حرفها نیست!(در حالی بعدها فهمیدم بوده و خوب هم بوده!) هر کاری که کردم! حرف زدم! نزدم! راحتش گذاشتم گرچه بهم میگفت من هیچ وقت تو رو مزاحم نمیدونم! سر چندتا اتفاق که بهش افتاد و جریاناتی توی سایت اتفاق افتاد بارها صداقت و راستیم بهش ثابت شد! ولی دریغ!! به قول خودش من دیر رسیدم! بخصوص که اون رابطه ش شدیدا شکرآب شده بود و کلا داغون بود! ولی خب! من ادعا کنم که درکش میکنم! و این ادعا رو ثابت هم بکنم! که چی آیدا جان؟ که چی بشه. برگرده بگه متشکرم که درک کردی. به سلامت. رفتنی در رو هم ببند هوا سرده!

گرچه! من در حد یه معتمد هم براش بودم و تا اونجا که میشد درکش هم کردم و حتی بهش گفتم اگه بخواد میتونم برای ترمیم رابطه ش کمک کنم(پسر مقابلش هم دوستم بود توی سایت) ولی نخواست و گفت توی دنیای بیرون مدتهاست که گرفتار یکی دیگه ست! منی که دوستش داشتم و طبعا میخواستم واکنش متقابلی هم ازش ببینم میشستم از عشقش تعریف کردنهاش رو میشنیدم! بهش امید میدادم! در کل خوب همدیگه رو میفهمیدیم! این رو هم خودش میدونست و بهم گفته بود! ولی گفت که با تمام اینها هیچ کاری نمیتونه بکنه واسه من! یه تیکه سنگ شده بود! بدتر از سنگ!

نه آیدا جان! فقط شما نیستی! کلا دخترها احساسشون یکبار مصرفه! شاید پسرها هم! شاید هم خوبه اینطوری باشه!! نمیدونم...ولی کار بدی نکردی که بهش گفتی....اینقدر ناراحت گفتنت نباش!

ولی من مثل تو نمیتونم از خوشحالیش و اینکه مثلا پیش دوستاشه خوشحال باشم! آدم عقده ایی نیستم! ولی نمیتونم بی احساسی هایی رو که به من نشون داد فراموش کنم و خواهان خوبی و خوشی همچین ادم بی احساسی باشم! اگه هم بازم اتفاقی بهش بیفته بهش میگم حقشه و لیاقتش همیناییه که سرش میاد!

کسی که واقعا عاشقه برای بار دوم نمیتونه عاشق بشه چه دختر چه پسر !!! از این که بینشون ( بینمون ) فرق بذارم حالم بهم میخوره ! خب بعضی رفتارامون با هم متفاوت ! اما حسها که نمیتونن متفاوت باشن !!!
من خوشحالم براش وقتی خوبه ... نگرانش میشم وقتی ازش خبری نداشته باشم ... و ناراحت میشم وقتی فکر میکنم هنوز ناراحته از چیزهایی ... الان ممکنه خودشم اینجا رو بخونه ...شاید باور کنه ...شایدم نکنه .. .شایدم نمیخواد که بدونه و باور کنه ... من خیلی اشتباه کردم ... اشتباهاتی که درست نمیشن ... اشتباهاتی که تجربه نبودن ! نمیدونم آخر که چی ؟ نمیدونم چی میشه ... اما مهمه برام ... خیلی برام مهمه ... من زجر میکشم اینجا ... براش دعا میکنم که خوب باشه ... برام مهمه که خوب باشه ... برام مهمه که بایی سرش نیاد ...خوشحال میشم که حتی به چیزی برسه که بیشتر از لیاقتشه :)))

علیرضا سه‌شنبه 4 تیر 1387 ساعت 03:55 ب.ظ

خیلی میخوام اسم عشق روی این اتفاق اولم نذارم! به اندازه کافی هم دلائل برای اینکار دارم! همین الان هم توی همونجا فعالیت میکنم و اگه در مورد این جریان ازم پرسیده بشه میگم فقط وقتم رو برای یه آدمی که ارزش این حرفا رو نداشت تلف کردم.

ولی شما امیدوار باش! شرایطت طوری نیست که هیچ امیدی نداشته باشی! کافیه یه اتفاق کوچیک بیفته! شما خودت قبول داری و قبلا هم گفتی که مغروری. منم هستم شاید! ولی اگه یه شرطش این باشه که دیگه مغرور نباشی! و اصلا بفهمی یکی از دلائل بی اهمیت بودنش همینه! قبول میکنی که دیگه اینطوری نباشی؟! برای همیشه؟

آقای مسافر فکر میکنم اون حرف رو جمشید مشایخی که مهمون برنامه بود زد. و این رو در مورد شعری گفت که خودش خوند: اگه رفتی به درک، مثل تو فراوونه!! خب شاید از نظر معنایی و این حرفها درست نباشه ولی برای حرص دادن خوب به کار میاد :)))

دیگه مغرور نباشم برای رسیدن؟ آره تمام تلاشمو برای کنار گذاشتن غرورم میکنم ...

گمنام سه‌شنبه 4 تیر 1387 ساعت 06:00 ب.ظ http://gomnam.blogsky.com

سلام. روزت مبارک.

سلاامم
مرسی دوستم .

رهگذر جمعه 7 تیر 1387 ساعت 02:25 ب.ظ

هر کسی تعریفی برای عشق داره و تمام زیبا و قابل احترام ... اما میشه بارها عاشق شد و البته هر کدوم متفاوت خواهد بود و با بودن با آدمهای مختلف دوست داشتن رو میشه یاد گرفت ...

آرش جمعه 7 تیر 1387 ساعت 08:00 ب.ظ http://http:kjkj.blogfa.com

اندیشه های جالب همیشه زیبا و دوست داشتنی هستند. هرگز نمی توان منکر ارزش یک اندیشه زیبا شد. بی تردید هر انسانی می تواند برای همه کودکان فردا و پس فردا یک معلم جاودانه و بی نظیر باشد.

سعید جمعه 7 تیر 1387 ساعت 10:57 ب.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام ...

نتیجه کنکور چی شد؟ دل از حلقم زد بیرون ...

سلام ...
والا نتیجه اشو فک کنم یه ماه دیگه میدناا :)))
من فقط رفتم هرچیم فک کردم بلدم زدم حالا دیگه باید ببینیم چی میشه ...
اما من واسه یه چیزی خیلی خوشحالم اینکه احساس خوبی داشتم حالم خوب بود ... مثل پارسال بد نبودم ... همین خیلی واسه خودم مهم بود ...

پیمانه شنبه 8 تیر 1387 ساعت 02:37 ق.ظ http://pn1350.blogfa.com/

سلام . نگاهتان به عشق زنانه و زیباست ! شاید مثل نگاه من در پانزده سال پیش ... نه نمی خواهم بگویم همه آن چه می اندیشیدم غلط بود نه ! من حالا عاشقترم ٬ بعد از ۱۲ سال زندگی مشترک و این برایم ارزشمند است ... موفق باشید و همیشه عاشق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد